چه خواهران دوست داشتنی! من به خصوص بزرگتر را دوست داشتم، آبدار، بالغ. و او ایده بسیار خوبی داشت - به این ترتیب خواهر کوچکش را شل کند، و نه با غریبه ای از خیابان، که ممکن است از او محتاط شود، اما به دوست پسر آزمایش شده و واقعی خود پیشنهاد داد. خواهر بزرگتر هنوز باید به خواهر کوچکتر بیاموزد که چگونه بیدمشک خود را بتراشد، چه برهنه مانند خودش، یا یک مدل موی صمیمی زیباتر کند.
آفرین، سیاهپوست، مثل یک مته کار کرد. حالا بعد از پیچ بزرگ، بیدمشک دخترخوانده آنقدر تنگ نخواهد بود.