می توانم بگویم مرد غریبه در اتوبوس با سبزه طوری رفتار می کرد که انگار مدت هاست همدیگر را می شناسند. او با چاپلوسی دراز کشید در حالی که دختر داشت دیکش را می مکید و آنها بدون هیچ خجالتی یکدیگر را لعنت کردند. دختر نه تنها سوار اتوبوس شد، بلکه برجستگی های قوی سوراخ خود را از چوب آن مرد نیز احساس کرد.
و به نظر می رسد که الاغ به خصوص چاق نیست، اما چرا این همه جوش است؟ و چه چیزی یک مرد را اینقدر وحشی می کند؟ با لیسیدن احمقش و فروکردن انگشتانش در آن؟ وحشیانه این است که شما لباس یک زن را پاره می کنید و بدون آمادگی او را به شدت در احمق لعنت می کنید! یا طولانی و عمیق در دهان لعنت می کند بدون توجه به این که برای خانم سخت است و گاهی نفس کشیدن را سخت می کند! و این یک رابطه جنسی خانگی کاملاً عادی است، حتی یک بازی نقش آفرینی نیست.
من به ماساژور حسادت می کنم. دسترسی نامحدود به بدن هر زیبایی وجود دارد. مشتری دیگر نتوانست در برابر خروس خود مقاومت کند که به سرعت آن را بیرون کشید.